کتاب راز گاروالا عطرساز به قلم لیلا امانی، در فضایی قدیمی داستان زنی را به تصویر میکشد که مطابق قرار، مجبور است با مردی از سرزمین دیگر همراه شود و تنها دخترش را برای همیشه ترک کند.
در این داستان امیر ارسن در کاخ باشکوهش جشنی ترتیب داده است، در این میان حکمی از سوی پادشاه ابلاغ شد که طبق آن یکی از زنان آن کاخ باید همراه ماموران به قصر پادشاه برود. بنابراین ماموران ناگهان به جشن میآیند و زن را همراه با خود میبرند.
داستان این کتاب که با مهمانی و اندوه بردن مادر آغاز میشود، در بستر تاریخی اتفاق میافتد و دورانی را به نمایش میگذارد که شهرهای زیبای اسپانیا به نامهای قرطبه و غرناطه در آتش خیانت و کشتارهای جمعی مسیحیان علیه مسلمانان میسوزند.
سقوط غرناطه و پپش از آن قرطبه باعث شده تا مسلمانان تمام آنچه دارند را از دست بدهند. یهودیان نیز همراه با مسلمانان در شرایط نامناسب و نابهنجاری قرار میگیرند که دو راه بیشتر ندارند یا باید مسیحیت را بپذیرند و یا اینکه خاک اسپانیا را برای همیشه ترک کنند.