از مهم ترین نقدها به مبانی معرفت شناختی علوم، نسبی گرایی است.
نسبی گرایی دارای اقسام گوناگونی است که نه تنها تمام آن ها فروافتادن در شکاکیت نیست، بلکه حتی برخی از آن ها معقول و از نظر معرفت شناختی بلااشکال است.
پیگیری اقسام قابل تصور نسبی گرایی در علوم اجتماعی، ما را با مصادیقی در متفکران مسلمان نیز مواجه می سازد.
کچویان یکی از اندیشمندان حوزه روش شناسی علوم اجتماعی است، که با تبیین ماهیت بالضروره تاریخ انسان، عقل و علوم انسانی را متکثر می داند. این توجه به بومیت ذاتی علوم انسانی، سبب اتهام نسبی گرایی مردود به وی گردیده است.
در این پژوهش، مولف می کوشد تا در راستای ضرورت پژوهشهای نقادانه و درجه دوم، خوانشی متفاوت از دیدگاه یکی از فیلسوف جامعه شناسان معاصر ایرانی، دکتر حسین کچویان، ارائه دهد.
بارزترین ویژگی این خوانش آن است که با حفظ غنای دیدگاه کچویان، آن را از اتهام انواع نسبیگرایی می رهاند.