کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی از نگاه آیت الله عبدالله جوادی آملی است که توسط احمد واعظی گردآوری و تنظیم شده است و در انتشارات اسراء به چاپ رسیده است.
کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی؛ علی رغم عنوان پیچیده و ثقیلی که دارد به تبیین ارتباط علم و دین و به خصوص ارتباط علوم دانشگاهی و مفاهیم دینی می پردازد و پاسخی مناسب به این سوال می دهد که آیا اصولاً علم غیر اسلامی داریم یا نه؟ در ادامه، استاد جوادی (دام ظله) با توجه به مسائل فوق، به مسأله مهم و ارزشمند "اسلامی شدن دانشگاه ها" پرداخته و راه کارهایی برای این موضوع ارائه داده اند.
کتاب "منزلت عقل در هندسه معرفت دینی" دارای 2 بخش است که بخش اول با عنوان منزلت عقل دارای 4 فصل است. فصل اول با عنوان تحلیل مفاهیم پایه مسائلی چون مراد از دین، مراد از عقل و وحی و نقل می پردازد. فصل دوم با عنوان شأن عقل در قلمرو دین موضوعاتی چون عقل و بعد هستی شناختی دین، عقول کامله و بعد هستی شناختی دین، عقل و بعد معرفت شناختی دین، محدودیتهای ادراکی عقل در حوزه دین را بررسی می کند. فصل سوم با عنوان نسبت عقل و نقل در قرآن و فصل چهارم با عنوان تعارض عقل و نقل اختصاص دارد.
بخش دوم این کتاب شامل آثار و نتایج هماهنگی و همتایی عقل و نقل است که دارای 4 فصل می باشد. فصل اول با عنوان تعارض علم و دین، موضوعاتی چون فرضیه نه علم است و نه علمی، معنای حجیت علم، محدودیت قلمرو تجربه، تمایز تعارض با دین از محاربه با آن و نفی توازی علم و دین بررسی می کند. فصل دوم این کتاب با عنوان اسلامی کردن علوم و دانشگاهها به راه حل اسلامی کردن دانشگاه می پردازد.
فصل سوم با عنوان تأثیر همگانی عقل و نقل در قلمرو علوم اسلامی به مسائلی چون تصحیح تبویب علم اصول، نسبت کلام و فلسفه با دین، قلمرو دین و مسئله خاتمیت می پردازد. فصل چهارم از این بخش مسئله تفکیک را بررسی می کند که از مدعیات مکتب تفکیک، وحی ناب و خلوص فهم، اختلاف فهم در علوم نقلی، همگامی عقل و نقل ، تفسیر، تطبیق و تأویل تشکیل می شود.
در پایان کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی به فهرست آیات، روایات، اشعار، اعلام، کتب و منابع اشاره شده است.
گزیده کتاب
علم تجربی موجود معیوب است، زیرا در سیری افقی به راه خود ادامه می دهد، نه برای علم و طبیعت مبدئی می بیند و نه غایت و فرجامی برای آن در نظر می گیرد و نه دانشی که خود دارد عطای خدا و موهبت الهی می یابد.این نگاهی که واقعیت هستی را مثله می کند و طبیعت را به عنوان خلقت نمی بیند و برای آن خالق و هدفی در نظر نمی گیرد بلکه صرفا به مطالعه لاشه طبیعت می پردازد و علم را زاینده فکر خود می پندارد نه بخشش خدا، در حقیقت علمی مردار تحویل می دهد، زیرا به موضوع مطالعه خویش به چشم یک مردار و لاشه می نگرد، چون بال مبدا فاعلی و نیز بال مبدا غایی از آن کنده شده است.
احیای این مردار و بر طرف کردن نقص این دانش معیوب که ازاین احیا به اسلامی کردن علوم و دانشگاه ها تعبیر می شود به آن نیست که مظاهر و برنامه های اسلامی و دینی را در محیط و فضای دانشگاه ها و مراکز علمی وارد نماییم، مثلاً در محیط های علمی و دانشگاهی نمازخانه و مسجد بسازیم و یا کتاب های درسی دانشگاه ها را با بسم الله و آرم جمهوری اسلامی چاپ نماییم و ... .اسلامی کردن علوم در گرو تغییر اساسی در نگاه به علم و طبیعت و تدوین متون درسی سرآمد و بازگشت طبیعیات به دامن الهیات است...