این رمان روایتگر ماجراهایی درباره وقایعی از مقطعی خاصی از تاریخ ایران است. صادق کرمیار، با تقسیم این رمان به روایات متنوع، در نظر داشته تا گوشه هایی از تاریخ ایران را در دوره حکومت ناصرالدین شاه بیان کند. کرمیار این رمان را با فصل بندی و نامگذاری های داستانی آغاز کرده است.
به نظر می رسد نویسنده کتاب دشت های سوزان، درصدد بوده تا این رمان تاریخی را با روایتی قصه ای و سمبلیک آغاز کند. از این رو توصیف برخی جزییات تاریخی در دل داستانی با زبان ساده که قصه گویی در آن نقش پررنگی دارد، از نظر وی اهمیت خاصی داشته است.
پرداختن به مسایل و دقایقی از رویدادهای این دوره از تاریخ ایران که پیرامون وقایعی از جنگ جهانی اول و حضور کشورهای بیگانه در ایران است، همراه با نگاهی به دوران حکومت ناصرالدین شاه در لابه لای عباراتی که از حال و هوای قصه ای دور نمی شوند، از وجوه تاثیرگذار این کتاب به شمار می آیند. کرمیار همچنین تمرکز بر نقش و حضور کشورهای انگلیس و آلمان بر وقایع آن دوره از تاریخ ایران را از نقاط تمرکز خود بر این رمان دانسته است.
کتاب دشت های سوزان، برگی از تاریخ ایران در دوره حکومت ناصرالدین شاه است و به قلم صادق کرمیار نوشته شده است و در انتشارات نیستان منتشر شده است.
گزیده کتاب
فصل آغازین این رمان، «شیخی با شصت زن» نام دارد و این گونه آغاز شده است: «اولین بار که ریحانی به باغ حسین قلی خان نظام السلطنه رفته بود تا شیخ خزعل را از نزدیک ببیند، شیخ از او پرسیده بود: مادرت کیست؟ ریحانی غیرتی شده بود و یک آن تصمیم گفته بود لیچار بار شیخ کند و از باغ بیرون بزند و از خیر دیدار بزرگترین شیخ عرب دوران بگذرد، اما گفته بود: ناز بانو. خزعل هم لب ورچیده بود و گفته بود: یادم نمی آید. بیست روز از عید گذشته بود و باغ پر از شکوفه بود. حسن خان هم داشت به باغ رسیدگی می کرد. وقتی ریحانی خواست برود از حسن خان پرسید: …»