ادعای اصلی مکتب انتقادی آن است که تئوری، اساسا در درون و جوهره ی خود دارای نطفه ای عملی است. مکتب انتقادی را از حیث جایگاه روش شناسانه می توان در میان دو مکتب اثباتی و تفسیری ارزیابی نمود. به عبارت دیگر این مکتب به دنبال آن است تا برآیندی از دو مکتب بدیلش باشد. شاید به همین دلیل است که اصحاب مکتب انتقادی، طیف متنوعی از اندیشه گران را شامل می شود.
در اثر حاضر نگارنده ضمن بررسی محورهای اصلی مکتب انتقادی، برنامة عملیاتی این مکتب را در مقام شناخت پدیده های اجتماعی معرفی می نماید و در پایان نیز نکات مثبت و منفی آن را در ذیل عنوان نقد و بررسی مکتب انتقادی به اختصار می آورد.