●دسته بندی: کودکان و نوجوانان
●ناشر: کتابک
●نویسنده: محمدعلی جابری
●تصویرگر: امیر گروسیان
●سال نشر: 1400
●تعداد صفحات: 48
ماه رمضان بود و هوای مشهد هم حسابی گرم شده بود. به صحن آزادی رسیدند, محسن در را بوسید. دست گذاشت روی سینه و به امام رضا (ع) سلام داد. بعد هم پشت سر پدر و مادرش وارد حرم شد. خانوادگی کنار حوض نشستند و شروع کردند به خواندن زیارت نامه. آقا محسن غرق در حال خودش بود که صدای بلندی شنید. یک نفر می گفت: بلند بگو لااله الا الله چند نفر دیگر هم زیر تابوت می گفتند: لا اله الا الله مادر محسن از یکی پرسید چه کسی مرده؟ آن شخص گفت مرد جوانی بوده و یک بچه کوچک هم داشته است محسن همین که دید مادرش برای آن پسر ناراحت شده و می خواهد گریه کند, گفت می بینی مادر دنیا همین است! اگر شهید نشویم, می میریم....