این رمان، روایت نوجوانی تکافتاده در برف به نام «مهیار سفیدکوهی» است که در یک کوهستان وحشی گیر افتاده است. برف راههای خروجی منطقه را بسته و مهیار تک و تنها در کلبهای چوبین به مدت چند ماه زندگی میکند. او برای حفظ حیات مجبور است به شیوههای مختلف غذا پیدا کند، با حیوانات وحشی، خشونت طبیعت و تنهایی آزاردهنده بجنگد.
فضای گرگهای دهکده برفی فضایی برفی، مهآلود و خشن است. تعلیق نفسگیر و کشش روایت باعث میشود خواننده به راحتی کتاب را زمین نگذارد.
مهیار سفیدکوهی، شخصیت اصلی داستان که نوجوانی کلاس هشتمی است، خاطرات آن روزهای سخت را در دفترچه مشقاش مینویسد و همراه با تسلط او بر طبیعت، تسلط او بر نوشتن هم اصلاح میشود.
کتاب سعی دارد با اصلاح غلطهای املایی در سر تا سر داستان، بزرگ شدن راوی و تسلطش را بر طبیعت نشان دهد. ترس، تنهایی و طنز از درونمایههای اصلی «گرگهای دهکده برفی» هستند.