در این کتاب تبیین می شود که مطلوب حقیقی بشر”حقیقت” است که در ورای جهانبینیها و مذاهب مستور مانده است.
آنچه بشر بطور فطری در پی یافتن و دل سپردن به آن است، حقیقت است. اما آنچه بدست آورده است تنوع گیجکنندۀ مکاتب مختلف و گاه متضاد است. تنها حقیقت است که سزاوار تصدیق کردن و دل سپردن است. اما حقیقت چیست؟ چگونه قابل وصول است؟ چه موانعی برسر راه یافتن به حقیقت قرار دارد؟ مقتضای حقیقتمحوری در اعتقاد و عمل در حوزههای گوناگون مربوط به بشر چیست؟
و سرانجام حقیـقتمحـوری ما، به سـمت کـدامین مکـتب و مذهب رهنمون میشود؟ اینها پرسشهایی است که این رساله در جستجوی پاسخ به آن است و سعی میکند که گام به گام خواننده را به مقصد نزدیک نماید.