دفتر ششم همچون دیگر دفاتر مثنوی معنوی، این دفتر نیز چراغی است روشن و فروزان که خواننده را در مسیر مه گرفته ی وهم و خیال پیش می برد و با زدودن اضطراب دوران ها و پریشانی های ناشی از ناآگاهی، او را به سر منزل مقصود رهنمون می شود.
مثنوی اثری است ماورای جسم و امور نفسانی؛ بنابراین بدیهی است که مقاصد آن نیز در چارچوب و قید و بندهای نفسانی نمی گنجد و اگر کسی می خواهد به راستی از رهنمون های آن بهره ببرد و بدون گرفتار شدن در دام تاریک اوهام و خیالاتی که بوی فساد می دهند، به مقصد برسد، باید از بند خودبینی و دیگر تله های جسمانی و نفسانی برهد. افزودن بر دانسته ها و محفوظات، هیچگاه هدف غایی مثنوی نبوده است و برای فهمیدن این مقصد نهایی، سالک ابتدا باید قلب و روح را از هر آنچه رنگ تعلق دارد، خاصه از آز و طمع گرفته تا خودبینی و کینه و عناد، بزداید و اجازه دهد تا شهد کلام شیرین مولوی، همچون مایعی زلال بر سطح صیقل یافته ی روحش جریان یابد و آن را به رنگ و جلایی نو آذین دهد.