ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

عروسی مادربزرگ

دسته بندی: رمان و داستان کوتاه

ناشر: سفیر اردهال

نویسنده: زهره محمدی

سال نشر: 1400

تعداد صفحات: 151

2دیدگاه
/
امتیاز
2
نفر
5 از 5
فروش پیامکی این محصول
گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

گزیده کتاب

آره مادر؛ هشت ساله بودم که شوهرم دادند. از مکتب که اومدم خونه، دیدم دو تا عموهام و عمه‌هام با چند نفرغریبه تو اتاق نشسته‌اند. مادر خدا بیامرزم همون توی هشتی دو تا وشگون ریز از لُپهام گرفت تا صورتم گل بندازه و قرمز و خوشگل بشم، و تا اومدم گریه کنم، گفت: هیس؛ خواستگار اومده، خواستگار. حاج‌حسین خدابیامرز، بیست و هشت سالش بود و من هشت سالم؛ تا اومدم بپرسم چه خبره، گفت: هیس؛ شگون نداره عروس زیاد حرف بزنه.

اطلاعات کتاب

  • زبان کتاب: فارسی
  • سال نشر: 1400
  • چاپ جاری: 1
  • نوع جلد: جلد نرم
  • قطع: رقعی
  • تعداد صفحات: 151
  • ناشر: سفیر اردهال
  • نویسنده: زهره محمدی

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام