محمد؛ مسیح کردستان، صرفاً یک کتاب نیست؛ هر چند در نگاه ژرفاندیشان و غورکنندگان در ساحت کتاب و کتابخوانی، کتابی است در تراز کتابهای خواندنی و تأثیرگذاری که جان مایه نویسنده و راویان، درطول بیش از پانزده سال تحقیق و روایت و نگارش، در آن تبلور عینی یافته است؛ بلکه برگ درخشانی است از تاریخ انقلاب اسلامی، از نقطه آغازین آن تا فصل پیروزی و بالندگی.
محمد، مسیح کردستان، به صورت زندگینامه داستانی درباره شهید محمد بروجردی نوشته شده است. وی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی بود که توانست با حُسن برخورد و ابتکار عمل هایی که داشت، کنترل منطقه کردستان را به ایران باز گرداند. از این رو، وی را مسیح کردستان می نامند.
فرماندهان شهیدی چون صیاد شیرازی، متوسلیان، همت، ناصر کاظمی و کاوه برخی از چهره های شاخصی هستند که از آنها در کتاب «محمد، مسیح کردستان» سخن رفته است.
شهید محمد بروجردی؛ که در این کتاب، فصلهای برجسته زندگیاش هنرمندانه به تصویر کشیده شده، خود، تجسم سالها محرومیت و مظلومیت، تعصب و غیرت دینی، ایثار و شهادت و احساس وظیفه ناشی از شناخت عمیق اسلام ناب محمدی(ص) است. بزرگترین ویژگی شهید محمد بروجردی، که در متن پیش رو به خوانندگان فهیم عرضه شده، شناخت دقیق اقتضائات زمان و عمل بههنگام بود. او با توجه به ارتباطات عمیقی که با کانون اسلام یعنی روحانیت داشت توانسته بود تکالیف خود را به درستی دریافته، بر اساس آن عمل کند؛ اما در این عرصه نیز آنچه قابل تأمل است اقدام و عمل بههنگام است که نشاندهنده روحیه با ثبات بروجردی است و این برجستگی او را از همگنان خود ممتاز میسازد.
برخی با وجود درک درست از تکالیف خود یا مرد عمل و اقدام نیستند و یا در هنگامهای که باید عمل کنند عمل نمیکنند، اما شهید بروجردی، ضمن شناخت دقیق تکالیف خود در هر برهه زمانی، بدون کوچکترین تردید و تعلل و تأخیری به یافتههای خود عمل میکرد، چه در کارزار تمشیت زندگی خود و خانواده خود در بحبوحه فقر و تنگدستی، چه در تدبیر ورود در صحنه مبارزه با رژیم طاغوت و چه در مقام انجام وظیفه در جبهههای غرب کشور و تعامل صمیمانه با اکراد محروم و مستضعف.
شهید محمد بروجردی؛ آنگونه که در این کتاب به تصویر کشیده شده آیینه تمامنمای انسان خود ساختهای است در تراز انسان مؤمن، انقلابی که اولیای خدا (سلام الله علیهم) همواره اشتیاق دیدار آنان را داشتند. کتاب محمد؛ مسیح کردستان: زندگی نامه شهید محمد بروجردی است، این کتاب نوشته نصرت الله محمودزاده است و در انتشارات روایت فتح منتشر شده است.
گزیده کتاب
در پشت جلد کتاب محمد؛ مسیح کردستان می خوانیم: از میان قریب به ده هزار عنوان کتاب منتشر شده در حوزه دفاع مقدس، شاید به سختی بتوان صد عنوان اثر پیدا کرد که هم از نظر فرم و نگارش کم عیب و نقص باشد و هم از نظر محتوا، قابل اعتنا قلمداد شود. متأسفانه اغلب این آثار، یادر بخش دولتی تولید شده اند یا در بنگاه های انتشاراتیه مورد حمایت نهادهای فرهنگی و هنری، به بازار نشر روانه شده اند.
در این میان، تعداد بسیار اندکی نیز، کار ارزشمند وجود دارد که علاوه بر نگارش خوب، از تحقیقات جامعی برای جمع آوری اطلاعات اولیه برای نگارش بهره برده اند. اما این آثار اندک نیز، در لابه لای انبوه آثار ضعیف، کم شده اند و علاوه بر اینکه، خوب و درست معرفی نشده اند، از تجدید چاپ به موقع هم بی نصیب بوده اند و از این نظر، سخت مورد بی مهری قرار گرفته اند.
در برشی از متن کتاب محمد؛ مسیح کردستان می خوانیم: ناگهان بیسیمچی صدایی غیر منتظره شنید: «میدانم بروجردی آنجاست. میخواهم او را نصیحت کنم. من فرمانده دمکرات این منطقه هستم.» بروجردی گوشی را قاپید و با طمأنینه گفت: «بروجردی هستم، بفرمایید.» _میشناسمت. خیلی در کردستان اسم در کردی، اما هنوز با مرد رودرو نشدی. _ بهتر است مثل دو مرد باهم حرف بزنیم.خنده فرمانده دموکرات در گوشی پیچید و ادامه داد: «شنیدهام خیلی از کردها عاشق مرامت شدهاند، اما فکر نمیکردم تا این حد احمق باشی.» _ اگر مایل نیستی شرافتمندانه حرف بزنی بهتر است بقیۀ حرفها بماند برای عملیات امشب.فرمانده با خشم جواب داد: «زبان تیزی داری؛ فرماندۀ قلبهای پیشمرگان.»_ معلوم است خیلی از پیشمرگان را زیر شکنجه مجبور به اعتراف کردهای. _ قاسملو قسم خورده اگر شما بتوانید جاده سردشت - پیرانشهر را پس بگیرید، زنش را طلاق بدهد _ پس به قاسملو پیغام بدهید، هم ما این جاده را پس خواهیم گرفت و هم او زنش را طلاق نخواهد داد. بیسیم را قطع کرد و به ناصر کاظمی، فرمانده تیپ ویژه شهدا گفت: «امشب با یک خرس تیر خورده طرفی. تا قبل از سپیده صبح، کار را تمام کنید…» کمی تامل کرد و اینطور ادامه داد: «لعنت به شیطان. چرا باید تحت تأثیر چرندیات این فرمانده قلدر قرار بگیرم؟ تا میتوانید اسیر بگیرید و کمتر خون بریزید.»