این پرسش که آیا دین برای خود رسالتی در پرداختن به امور سیاسی قائل است یا خیر؟ همواره گفتمانی بحثبرانگیز میان طیف های مختلف متفکران و اندیشمندان دینی و غیر دینی بوده است. این موضوع در مکتب تشیع به ویژه در عصر غیبت بیشتر مورد بحث قرار گرفته؛ زیرا روایات و احادیثی وجود دارد که ظاهراً مثبت هر دو دیدگاه است. اختلاف نظر نه تنها در اصل موضوع رابطه دین و سیاست، بلکه در چگونگی و ماهیت رابطه، نوع حکومت، مبنای مشروعیت حاکم و نحوه تعیین او، قلمرو اختیارات حکومت، نقش و جایگاه مردم، صلاحیت های رهبر و مانند آن نیز به چشم میخورد.