"مغرب زمین رنگ و لعاب جدیدی یافته که به معجزه شبیه است" این گزاره را میتوان در پس ذهن دغدغهمندان ایرانزمین از عباس میرزا تا قائم مقام فراهانی و امیرکبیر جویا شد. مسئلهی چگونگی تحول غرب، سرآغاز پروژهای بود که پس از شکستهای پی در پی ایران در برابر روسیه آغاز شد و در زمانهی ناصری شکل جدیدی توسط امیرکبیر به خود گرفت.
محمدتقی خان فراهانی اولین صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار در سفر خود به روسیه و ترکیه، متوجه جایگاه اساسی مراکز جدید آموزش فنون و نظامیگری در این دو کشور شد و جای خالی این مرکز را شدیدا در ایران حس نمود؛ لذا از ابتدای صدارت خود، برای ایجاد این مرکز تحت عنوان دارالفنون تلاش بسیار کرد؛ ولی متاسفانه هیچگاه شاهد افتتاح آن نشد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد مدرسه دارالفنون، مطالعه کتاب مسئله علم و علم انسانی در دارالفنون عصر ناصری را به شما پیشنهاد می کنیم.
سالگرد قتل مرحوم امیرکبیر بهانهایست تا جایگاه مدرسه دارالفنون را در میانه طرح تحولی ایشان مشخص سازیم. دلیل تاسیس دارالفنون توسط امیرکبیر چه بود؟ همانگونه که در کتب تاریخی شاهد آن هستیم، فنون صنعتی و نظامی، از زمان عباس میرزا، یکی از دغدغههای مصلحان سیاسی و نظامی بوده است ولی در ابتدا برای حل این مشکل از سوی دربار قاجار، دانشپژوهان به غرب فرستاده شدند تا بعد از گذراندن دوره آموزشی، برای حل مسائل ممکلتی عازم ایران شوند.
امیرکبیر برخلاف مصلحان گذشته، پی بردهبود که با چند دانشجو و آن هم منحصرا با خون قجری، نمی توان مشکلات این مملکت را سر و سامان داد؛ به همین علت حکم به تاسیس مدرسهی دارالفنون می دهد که البته آنگونه که میپنداشت این امر محقق نشد.
کتاب نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن تالیف دیوید مناشری با ترجمه محمدحسین بادامچی، اطلاعات خوبی در این زمینه به دست می دهد.
امیرکبیر به خاطر ضعفهای چندین سالهی ایران در عرصهی نظامی، در طرح تحولی خود، اگرچه به اصلاحات درون دربار و فرهنگ و دین مردم توجه داشت، ولی مشکلات اساسی ایران را، نداشتن ارتشی منظم و مجهز قلمداد میکرد؛ در حالیکه بخش اعظمی از مشکلات، به عدم وجود برنامه منظم و نیروی تربیت یافته برای حکومتداری و اداره امور کشور بر میگشت و از پیشگفته مشخص میشود که «علوم انسانی»، حلقهی مفقودهی دارالفنونِ تازهتاسیس بود. خلاصه باید گفت انگار امیرکبیر، دغدغهی تربیت حکمرانی به خوبی امیرکبیر را نداشت.
اگر علاقه مند به مطالعه در مورد سیر شکلگیری روشنفکری در ایران دارید، کتاب مقدمه ای بر سیر تطور منورالفکری در ایران: از قاجاریه تا انقلاب اسلامی، منبع خوبی برای این موضوع می باشد.
باید بر این انتقاد، نقد اساسیتری را نیز افزود. اگرچه این نقد، مستقیما متوجه جناب امیرکبیر نیست اما متوجه پروژهای است که توسط ایشان در ایران نهادینه شد.
علوم و فنون از ابتدای مواجهه ما با غرب، بدون توجه به شناسنامه هویتی آن، برای حل مسائل سرزمینی با فرهنگ متفاوت وارد قلمرو آن گشت و از آنجایی که علوم و فنون، طالب لایه های عمیق فرهنگِ منحصر به خود هستند، بعد از مدتی در واکنش با هویت ایرانی اسلامی دچار تضاد شد و این جنگ تمدنی تا به امروز نیز ادامه دارد؛ لذا اگر نتوانیم علوم بومی و فلسفه تکنولوژی مبتنی بر لایه های عمیق فرهنگی خود را تولید کنیم، وضعیت همین خواهد بود.
در زمینه فلسفه تکنولوژی، کتاب تحلیل ماهیت تکنولوژی: آسیب شناسی علل بنیادی عقب افتادگی علمی و تکنولوژیکی جوامع اسلامی، تالیف عبدالعلی رضایی به ترسیم لایه های پنهان تکنولوژی و آسیب شناسی تکنولوژی در جامعه ایران پرداخته است و برای مطالعه پیشنهاد میشود.
پاتوق کتاب فردا برای آشنایی با موضوع رابطه ایران و مدرنیته، به شما پیشنهاد می کند تا از اینجا کتابهای بیشتری را در این رابطه ببینید.