loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

ادبیات زندان در گفتگو با محسن کاظمی

نویسندگان مرتبط : محسن کاظمی

شاید نسل امروز، بارها این جمله را شنیده باشد که «تو آن روزها را ندیده ای»؛ اما در لابه لای این روزهای دیده نشده برای نسل جوان ، وقایع دیگری نیز بوده که حتی مردمان همان روزگار نیز آنها را ندیدند، مگر عده ای خاص.

عده ای که تاریکی ، نمناکی ، تنهایی ، خشونت و لطف خدا را با تمام وجود درک کرده بودند، کسانی که همه تاریکی های مسکن کوچک خود را با نور خدا روشن می کردند، همانانی که بر وحشت صدای خشک بی رحم در زندان لبخند می زدند. آنها زندانیان سیاسی بودند. محسن کاظمی برای این که بتواند حال و هوای آن سوی دیوارهای زندان را برای نسل امروز و فردا و بر پیشانی تاریخ پرافتخار این مملکت ثبت کند، درباره آن روزها تحقیقات گسترده ای کرده است.

*ادبیات زندان یا حبسیه چه تعریفی دارد؟

ادبیات زندان یا حبسیه ، گونه ای از ادبیات است که در آن خاطره دوران سیاه زندان و رنج و مصائب مردان و زنان پاکباخته و ماجراجو در میان دیوارهای محصور و تاریک ، به شیوه های موثری توصیف می شود.

*ادبیات زندان یا حبسیه در ایران به چه تاریخی برمی گردد؟

ادبیات زندان یا حبسیه ، پس از شکل گرفتن اداره تامینات در زمان رضاشاه به وجود آمد، زیرا رضاشاه برای حفظ قدرت و سلطنت خود زندان هایی را بنا کرد که شاید قدیمی ترین و ماندگارترین آنها، زندان قصر باشد. این گونه زندان ها از فعالیت بیرونی و اجتماعی افراد جلوگیری می کردند و بیشتر وضعیت تنبیهی زندانیان را به همراه داشت.

*پس ما با 2 نوع ادبیات زندان مواجه هستیم؟

بله ، تقسیم بندی ادبیات زندان به دو دوره قبل و بعد از سال 1350 برمی گردد.

*این دو دوره را چگونه ارزیابی می کنید؟

دایره واژگان ادبیات این دو دوره کاملا مجزا است. پیش از سال 1350، فرد را به صورت موقت و با یک برخورد خیلی خشن وارد محبس می کردند؛ اما از سال 1350 به بعد برخوردها مطالعه شده است و شکنجه گران و بازجویان زندان ها در موساد، سیا و اینتلجنت سرویس آموزش های لازم را می دیدند و اصطلاحا به نوع شکنجه های آنها، شکنجه سفید می گفتند. شرایط جدید زندان ، زندانبان و زندانی ادبیات جدیدی را به عنوان ادبیات زندان به وجود آورد.

*ریشه تاریخی این نوع ادبیات به کدام کشورها برمی گردد؟

هنگامی که در کشورهای امریکای لاتین نهضت آزادیبخش توسط چه گوارا شکل گرفت و این جنبش به شمال آفریقا، بخصوص به الجزایر راه یافت ، ما در ادبیات زندان با قهرمانی مثل جمیله بوپاشا که سمبل مقاومت آن کشور است ، آشنا می شویم. رمز ماندگاری آنها و همچنین مبارزان زن و مرد مسلمان ایرانی در بند زندان های شاهنشاهی این بود که زندان را ره آورد ایدئولوژیک خود قرار داده بودند و زندان را امتداد مبارزه خود می دیدند.

*چه عواملی در شکل گیری ادبیات زندان دخالت داشت؟

اولین مورد، به شرایط زمانی برمی گردد، طوری که قبلا اشاره شد. در سال 1344 وقتی جماعت حزب ملل اسلامی وارد زندان قصر می شوند با همان لباس شخصی ، دوران زندان را به سرمی برند، اما در سال 50 با توجه به شوک نفتی و بالا رفتن توان اقتصادی کشور، شاه دچار یک غرور کاذب می شود و درصدد می افتد که هر صدای مخالف را خفه کند.

سال 50 ، شاهد زندان های پیشرفته با شکنجه گران آموزش دیده در زندان های اوین و کمیته مشترک ضد خرابکاری هستیم. قبل از سال 50 ، شکنجه گری مثل ساقی با الفاظ پدرسوخته و قرمساق با زندانی رفتار می کرد، ولی از سال 50 به بعد شکنجه گرانی مثل تهرانی ، رسولی ، آرش و حسینی با واژه ها، تاکتیک ها و روش های خاص با زندانی برخورد می کنند. مسلما نوع و روش برخورد و شکنجه روی ادبیات داخل زندان تاثیر گذاشته است. مورد دیگری که بر ادبیات زندان تاثیر گذاشته ، این است که همزمان با پیشرفت سیستم های امنیتی ، جریان مبارزه هم پیچیده تر می شود. وقتی ساواک از طریق بی سیم و پی گرفتن ردها، موفق به کشف خانه های تیمی و دستگیری مبارزان می شود، از طرف دیگر، نحوه انتخاب خانه تیمی ، ردیابی فرکانس های ساواک ، نوع شهرگردی و شیوه ضد تعقیب مبارزان هم پیچیده تر می شود.

*مسلما در این فرآیند، سازمان هایی در کار مبارزه باقی می ماندند که سیستم های تعریف شده و تشکیلاتی تری نسبت به دیگر سازمان های مبارز داشتند؟

البته ، سازمانی مثل مجاهدین خلق با آن انسجام ، بعدها ضرباتی به دلیل مسائل ایدئولوژیکی بر پیکره آن وارد شد که بیشترین لطمه را در ریزش نیروهای خود به چشم دید.

*منظورتان جریان جشن 2500 ساله است؟

رژیم موظف بود امنیت سران دولت هایی را که برای این جشن دعوت کرده بود، تامین کند. ضربه پذیری رژیم شاه هم از گروه ها و سازمان های چریکی و مسلحانه بود، پس باید عوامل این سازمان ها را مهار می کرد. شاید سنگین ترین ضربه ای که به سازمان مجاهدین خلق وارد شد شهریور سال 1350 بود، زیرا تمام بنیانگذاران و نیروهای معتقد به اسلام زندانی و اعدام شدند. پس از آن سازمان در اختیار برخی آدم هایی با گرایش مارکسیست قرار گرفت.

*از مقطع زمانی که بررسی کنیم ، متوجه می شویم در تدوین و نگارش خاطرات زندان ، گروه های چپ و مارکسیست پیشرو بودند. آیا آنها ضرورت پرداختن به این نوع ادبیات را احساس کرده بودند یا سیاست دیگری در کار بوده است؟

در این باره زیاد مایل نیستم که مساله را باز کنم ؛ اما با توجه به شرایط سیاسی کشور و وجود جنگ تحمیلی ، به ما فرصتی برای پرداختن به این نوع ادبیات داده نشد. بلافاصله که جنگ تمام شد و بچه های فرهنگی فراغ خاطر پیدا کردند، وارد این عرصه شدند؛ اما پیش از شروع فعالیت ما، کتاب «حماسه مقاومت» اشرف دهقانی (یکی از رهبران چریک های فدایی خلق) به چاپ رسید که موضوع آن خاطرات زندان و فرار او از زندان است. متاسفانه گروه های چپ و مارکسیست در این قضیه پیشقدم تر از ما بودند، ولی چاپ این کتاب به این معنا نبود که ما در آینده نیامدیم و جبران نکردیم.

شاید خاطرات مرضیه دباغ ، اولین خاطرات زن مسلمانی است که پس از آن چاپ و منتشر شد و چاپ این کتاب فتح بابی شد که از آن پس خاطرات همسران سرداران شهید سپاه به رشته تحریر در آید.

*شما با خاطرات احمد احمد شروع کردید و با خاطرات عزت شاهی به اوج رسیدید. این روند را چگونه طی کردید؟

در کتاب احمد احمد، وقایع و جریانات سیاسی مدنظر بود نه خود خاطره. یعنی نوع پانوشت ها و تحقیقات و اسنادی که ارائه کردیم همه در خدمت تاریخ و وقایع معاصر قرار گرفت.

می توان گفت کتاب احمد احمد به نوعی خاطره نگاری را رقم زد. پیش از آن هیچ کس جرات نمی کرد که از سازمان مجاهدین خلق یاد کند. این کتاب بین نسل امروز و دیروز آشتی برقرار کرده است.

خاطرات عزت شاهی متمایز از احمد احمد است. این کتاب بسیار دقیق جریانات دهه 40 و 50 و بخشی از دهه 60 را موشکافانه بررسی و ارزیابی می کند. از جهت دیگر که این کتاب اهمیت پیدا می کند، شخص عزت شاهی است ، یک شخصیت بسیار نازنین و قابل احترام. تعبیر من از عزت شاهی تک درختی در کویر است که اینقدر بی آبی کشیده که ریشه دوانده و محکم و استوار شده است.

*کتاب بعدی شما که به ادبیات زندان اختصاص دارد، خاطرات سرهنگ شهبازی است که 10 سال در اسارت رژیم بعث بود. وجوه مشترکات ادبیات زندان داخل و خارج از کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟

فکر می کنم بحث پایداری در زندان وجوه مشترک تمام این دوران باشد. وقتی سرهنگ شهبازی ، آزاده ها را گروه بندی و مرزهای ایدئولوژی را برای آنها تعریف می کند و می گوید چگونه بعضی از اسرا به نام امام حسین ع باعث خیلی از اختلاف ها می شوند. این نگاه را شاید در زندان شاهنشاهی هم شاهد باشیم. اصولا بحث کتاب شهبازی بحث اسارت و محروم شدن از خانواده و خورد و خوراک نیست. در این کتاب به اسارت اندیشه می پردازد. سرهنگ شهبازی فوق لیسانس فلسفه غرب دارد و افسر ژاندارم شاهنشاهی بوده که با انقلاب پیوند می خورد و به دلیل مسائل اعتقادی و انقلابی تبعید و با شروع جنگ وارد نبرد می شود و به اسارت درمی آید. این شخص کسی است که به قول مرحوم ابوترابی اگر ما 4 مرد در اسارت داشتیم ، یکی از آنها سرهنگ شهبازی بوده است.

*آیا به خاطر مقاومت در برابر شکنجه های رژیم بعث مورد توجه قرار گرفته است؟

خیر. او شکنجه ها را یک نوع رحمت برای خود می داند. دردی که شهبازی را زجر می داده ، درد شکستن و بریدن بچه ها در زندان بعث بوده است. دغدغه او جابه جایی آرمان ها بوده است. این مصداق را در زندان های رژیم شاه هم می بینیم. کسانی بودند که امروزه تعدادی از آنها را می بینیم ولی نمی خواهم اسمی از آنها ببرم ، به هم بندی های خود خیانت می کردند. کسی مثل وحید افراخته در اعترافات خود اسم کسانی را که لو داده گفته است. اگر تعداد ماه و سال آنها را جمع ببندیم به 200 سال زندان می رسد و با اعترافات خود چقدر از آدم ها را به لبه تیغ فرستاد. چگونه آدمی با آرمان ها وارد جریان مبارزه می شود و همه چیزش را در راه مبارزه از دست می دهد، ولی از زمانی که وارد زندان می شود، می برد و از خودش تهی می شود؟ بحث بریدن از اعتقادات یکی از وجوه مشترک بین ادبیات پایداری در داخل و خارج از کشور است که می توان از آن نام برد.

منبع: روزنامه جام جم
www.jamejamonline.ir

شنبه 2 خرداد 1388
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط