خبر

    ترکیب بند عاشورایی گرمارودی با نام آغاز روشنایی آینه

    استاد بهاالدین خرمشاهی ترکیب بند «آغاز روشنایی آینه» را نقطه اوج و عطفی در یک هزاره تاریخ مرثیه سرایی مذهبی و شعر عاشورایی در ادب فارسی دانسته که غزل های این ترکیب بند صلابت کهن دارد و طراوت نو.

    به گزارش پاتوق کتاب فردا به نقل از پایگاه خبری سوره مهر، «آغاز روشنایی آینه» شامل ترکیب بندی 15 بندی سروده علی موسوی گرمارودی است که پیش از این بندهایی از آن با موقت از گلوی غمگین فرات» در نیمه فروردین 87 در روزنامه اطلاعات منتشر شده بود.

    در کتاب «آغاز روشنایی آیینه» موسوی گرمارودی عنوان ترکیب بند را تغییر داده و در بخش مستقلی تمام نقد و نظرهایی که درباره این شعر مطرح شده را آورده است که از جمله آنها می توان به نگاهی به شعر آیینی جدید گرمارودی از بهاالدین خرمشاهی، حریر و حماسه، از محمد یزدان پرست، زنگ اول در کلاس از گلوی غمگن فرات، از مرتضی امیری اسفندقه، در غیاب منطقه، از حمید رضا شکارسری و نقدی کوتاه بر بند اول در گلوی غمگن فرات از شهیدی اشاره کرد.

    حمیدرضا شکارسری هم درباره این ترکیب بند نوشته است: واژه هایی چون غم، حقیقت، سیاهی، زیبایی، شکوه، و ... ترکیب مورد نظر را به بیانیه ای مستقیم، اما هنرمندانه و پر شور و تاثیر گذار بدل نموده اند که فایده مندی آن انکار پذیر است.

    این نقد و نظرها همراه با نقد و نظرهایی از سید صدرالدین قوام شیرازی، محمد یزدانپرست و مرتضی امیری اسفندقه درباره این ترکیب بند، در کتاب حاضر ارایه شده است.

    این کتاب اما اگرچه به نام ترکیب بند معروف موسوی گرمارودی منتشر شده اما تنها این شعر را شامل نمی شود و در آن مطالب دیگری هم ارایه شده که به نوعی بیانگر نوع نگاه شاعر به شعر آیینی است.

    در همین راستا نوشتار موسوی گرمارودی بر چگونگی شعر عاشورایی در گذر زمان و در دوران های مختلف و اشاره به شاعرانی که در موضوع عاشورا سروده هایی داشته اند، با محوریت نگاه به شعر عاشورایی باز این چه شورش است محتشم کاشانی و تحلیل و کالبد شکافی این سروده بلند، در بخشی مجزا آمده است.

    اما در بخش های دیگر این کتاب موسوی گرمارودی خود نگاهی به شعر زنده یاد سیدحسن حسینی با نام «شاعری در تصرف شعر» و همچنین شعرهای آیینی قیصر امین پور دارد.

    در بند هفتم این ترکیب بند درباره حضرت قاسم بن حسن(ع) می خوانیم: آن چهره برفروخته، ماه تمام بود/ نورسته بود لیک چو گل سرخ فام بود/ همچون بنفشه طبری ترد و تازه بود/ چون میوه های نورس ناچیده خام بود/ قدش کمی زقامت شمشیر بیشتر/ گویی چو ذوالفقار علی در نیام بود...

    برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

    ورود یا ثبت‌نام