حسین اسرافیلی به گواه شناسنامه متولد 1330 تبریز است. نخستین آثارش از سالهای 46 و 47 در مطبوعات به طبع رسید، او تا امروز هجده مجموعه شعر به چاپ رسانده که برخیشان گزیده اشعار دیگران در موضوعات مختلف مثل فلسطین، حضرت امام(ره) و دفاع مقدس است. اسرافیلی امسال دو کتاب منتشر کرده است.
- چه تجربههایی در طول دوران شعر و شاعریتان طی این همه سال اندوختهاید؟
شعر هم تجربه است و هم تداوم تجربه. یک وقت شعر و قصهای نوشته و تجربهاش رها میشود. اما اگر این سرایش و نوشتن تداوم داشته باشد به انسان تجربههایی میآموزد که در تولید کار بعدی میتواند مفید باشد. این تداوم از نقاط ضعف میکاهد و همین که میگویند فلان شاعر زبان خاص خودش را دارد و اگر اسمش هم زیر شعر نباشد مشخص است که اثر متعلق به کیست گویای همین تجربه است. پس تجربه به شاعر میآموزد که زبان و هویت مشخصی در شعر ارائه دهد و این میشود هویت شاعر. آنهایی که این تجربهها را نیندوختهاند جوان هستند و برای جوان هم تحت تأثیر دیگران قرار گرفتن عیب نیست. جوان البته باید حواسش باشد که اینها گذرگاه و معبری است تا به زبان و شیوه بیانی خودش دست پیدا کند. معمولا وقتی شعر جوانها را میخوانیم ردپای شاعران بزرگ دیگر یا اشکالاتی نحوی در کار میبینیم یا اخیرا مد شده که در شعر زبان روزمره قهوهخانهای به کار میبرند. حتی از کلمات رکیک استفاده میکنند و فکر میکنند نوآوری است.
- تعریف شما از زبان در شعر چیست؟
زبان شعر یعنی زبان فاخر، آنجا که زبان از گفتن الکن میماند شعر شروع میشود. زبانی که مخاطب را به ذوق بیاورد. حتی بعضی شعر را چنین تعریف کردهاند که شعر کلام موزون و آهنگینی است که در مخاطب ایجاد حس و لذت کند. ایجاد لذت میتواند در مقولههای ادبی باشد در مقولههای فرهنگی یا عاشقانه یا در ترکیب سازیها و در تصویر سازیها. اما اگر با مخاطب به زبان قهوهخانهای و زبانی که در پایانهها شاگرد شوفرها با آن حرف میزنند صحبت کنیم چیز تازهای به شعر نیفزودهایم. از خودمان بپرسیم چه عمق و وسعتی به میراث ادبیمان بخشیدهام. پس فرق بین شاعر با قهوهچی و شاگرد راننده چیست؟
- «پیشانی صبح» را که منتخب سرودههایی درباره امام(ره) بود چطور جمعآوری کردید؟
از آنجا که نسبت به حضرت امام(ره) احساس ارادت دارم، در طول چند سال شعرهای این مجموعه را نوشتم و جمع آوری کردم. روزی از دفتر نشر آثار حضرت امام(ره) تماس گرفتند و گفتند که این شعرها را مجموعاً به ما بسپارید و میخواهیم مستقلاً آنها راچاپ کنیم. من این مجموعه را به آنها سپردم و چند وقت پیش هم تماس گرفتند که منتشر شده است. این کتاب از طریق نشر عروج چاپ شد. در طول این مدت هرچه نسبت به امام(ره) احساس ارادت و عشق و علاقه داشتم در این مجموعه منتشر کردم.
- کتاب «از گلستان به ابراهیم» چه؟
چند وقت پیش آقایان در مرکز روایت فتح کنگره شعر پایداری ملل اسلامی را برگزار کردند و من را به عنوان مسئول هیئت داوران برگزیدند. پیشنهادی دادم که با توجه به فرصت کم، با شاعرانی که در این زمینه شعر سرودهاند تماس بگیریم و در خواست کنیم که برایمان شعر بفرستند. با تعداد زیادی از عزیزانمان تماس گرفتیم و آنها شعرهایی که هم در موضوع دفاع مقدس و پایداری ملل اسلامی مثل بوسنی هرزگویین، یمن، عراق، آذربایجان، فلسطین، تاجیکستان و افغانستان سروده بودند برایمان فرستادند. این مجموعهها جمعآوری و منتشر شد و فکر کنم الآن به چاپ دوم رسیده است.
- شعر انقلاب از نگاه شما چه ویژگیهایی دارد؟
موضوع اصلیای که در شعر انقلاب هست با اهداف و آرمانهای امام راحل و انقلاب گره خورده است. یعنی آن تعریفی را که از شعر داریم و در گذشتههای دور تا به حال وجود داشته اهم از شاعرانگی، عناصر شعر، آرایهها، مخیل و عاطفی بودن کلام باید وجود داشته باشد و علاوه بر این، با موضوع درگیر روزگار خود سخن بگوید. شعر انقلاب در مقایسه با شعر گذشتهمان آرمانگراییای دارد و اهداف و آرمانهایی را مطرح میکند. هنوز یک سال و خردهای از انقلاب نگذشت که جنگ تحمیل عراق علیه ایران آغاز شد، خود به خود شعر انقلاب با شعر جنگ گره خورد و شعارهای انقلاب لازمهاش این بود که به زبان نظم هم گفته شود و در همه پدیدهها این اتفاق افتاد.
در مشروطه، شعرهای شاعران بزرگی مثل ملکالشعرا بهار را هم که نگاه میکنید شعارهای مشروطه را دارد. حتی او با زبان طنز کار کرده است. لازمه هر پدیدۀ اجتماعی این است که شعارهایش هم توسط شاعرانش داده میشود. در شعر انقلاب و دفاع مقدس هم همین اتفاق افتاد و بعد بستر مناسب خود را پیدا کرد. البته بسیاری از شاعران جوان بودند و در شعر انقلاب آن تجربه لازم را نداشتند. بسیاری از شاعرانی که آزادیخواه بودند کنار کشیدند یا سکوت کردند و یا به شعرهای عاشقانه رو آوردند. پس شاعران جوان وارد عرصه شدند و سنگرهای دفاع مقدس و انقلاب را پوشش دادند و این حرکت ادامه پیدا کرد و در طول زمان به یک زبان سالم و شسته رفته دست پیدا کردند. مجموعه شعرهایی که اوایل انقلاب چاپ شد در قیاس با مجموعه شعرهایی که در پایان هشت سال دفاع مقدس چاپ شد از نظر ساده بودن زبان، دور بودن از شعارها و نزدیک شدن به شعور و بیان بسیاری از مفاهیم کاملاً متفاوت است. در اوایل انقلاب شعارها زیاد و شعر برای بیان خود با اسطورههای دینی دست به گریبان است. اما در شعرهای بعدی به جای اینکه به یک اسطوره توجه شود، مضمونها بیشتر دیده شد و موضوعیت اسطوره در شعر حضور یافت.
- نخستین رویشهای شعر انقلاب را چه کسانی میدانید؟
شعر انقلاب از زمان شاه وجود داشت. آنجا که استبداد بود و آنجا که شاعران مفاهیم اجتماعی را به کار بردند، جرقهها زده شد. منتها بعضیها در اثر استبداد حاکم مفاهیم اجتماعی را در لفافه بیان میکردند تاگیر نیفتند. اصل موضوع شعر انقلاب مبارزه با استبداد بود و اشعار پس از انقلاب منسجمتر و تدوین شدهتر به نظر میرسد.
- اگر بخواهید اسم ببرید چه کسانی پا به عرصه گذاشتند و این شعر را تحت تأثیر خودشان قرار دادند؟
در عین حال که خیلیها کنار کشیدند و کاری به انقلاب نداشتند عزیزانی مثل مرحوم اوستا با کتاب «امام و حماسهای دیگر» مرحوم شاهرخی، سبزواری و مشفق بازمانده از آن نسلی بودند که به عنوان الگو و اسوه و راهنما، شاعران جوان را در این عرصه هدایت کردند. در کنار اینها میتوانیم از دکتر گرمارودی اسم ببریم که قبل از انقلاب نگاهش دینی و مذهبی بود و شعرش رنگ و بوی شعر آچارفرانسهای روزگار خودش را نداشت. هرکه میخواند میدانست چه میخواهد بگوید و در شعر کجا را نشانه گرفته است. شعر سرکار خانم صفارزاده از پیش از انقلاب شعر پرخاش و اعتراض بود و بعد از انقلاب حضور ایشان در حوزه اندیشه و هنر اسلامی پررنگتر شد. در مجموعه «بیعت با بیداری» این شاعر، حتی از عنوان کتاب هم میتوان به علاقه ایشان نسبت به انقلاب و امام پی برد. کسان دیگری مثل نصرالله مردانی مفاهیم انقلاب را با مضامین نو و با استفاده از اسطورههای ملی بیان کردند. احمد عزیزی با مثنویهایش در عرصه شعر انقلاب تأثیرگذار بود و علی معلم نخستین مثنویای که خواند برای مرحوم شریعتی بود. تا آن موقع ما مثنوی را با وزنهای دیگر دیده بودیم و حتی تکرارها هم در آن تازگی داشت. این وزنها معمولا در غزل به کار برده میشد و ایشان در مثنوی به کار بردند. بعد از انقلاب شاعران جوانی رشد و نمو پیدا کردند، دکتر قیصر امینپور، دکتر سید حسن حسینی و مرحوم سلمان هراتی از این جملهاند که در نوع بیان، تازگیهایی را در شعر وارد کردند و تأثیرگذارانی بر شاعران شعر انقلاب محسوب میشوند.
- شعر انقلاب چه مراحلی را طی این سی و چند سال پشت سر گذاشت؟
بخشی از شعرها رو به منافقین است که چه عزیزانی را از ملت گرفتند یا درگیریهایی که در مناطق مختلف از طریق استکبار به وجود آمد در شعر دیده میشود. شعر در همه این میدانها و عرصهها حضور داشت. بعد جنگ وحشتناکی که بر سر این مردم آمد و نیرویی مردمی به سوی سنگرها حرکت کرد، همه در شعر حضور دارد، همانطور پایان جنگ و احساس غربت برای از دست دادن جوانان وطن. امروز باید آن روحی که حاکم بود و خرمشهر را آزاد کرد و در حفظ هویت ملی و دینیمان مؤثر واقع شد در شعر حضور داشته باشد.
- افق آینده شعر انقلاب را چطور میبینید؟
یک بلبشویی در بین شاعران است. به زبان قهوهخانهای اشاره کردم که گاه با کلمات زشت و مستهجن روبهروست و در شعرها مسائل تنانگی دیده میشود. این انجمنها که به ظاهر حامیان شاعران جوان ما هستند به شاعران میگویند ادب گذشته را نخوانید چون زبانتان کهنه میشود و میخواهند با این ترفند جوانان را با نگاههای غربی آشنا کند، در صورتی که شعر ما هویت خاص خودش را دارد و به گمانم قویترین آثار باستانی گویای ما همین شعرمان است. شعر ما مثل غرب نیست که فرضاً امروز اگزیستانسیالیم رونق پیدا میکند و شعر هم در آن فحوا بیان میشود و فردا فلسفه دیگری بیاید و اخلاق، جامعه و فرهنگ و سیاست را تحت تأثیر قرار دهد. شعر مد نیست. اگر این گونه باشد دیگر ارزشی ندارد و این نوع شعر متعلق به کشورهایی است که پشتوانه ادبی و فرهنگی ندارند. خاستگاه های اومانیستی خودشان را مطرح می کنند،در صورتی که ما در خواستهای ملی و دینی و آرمانی خودمان هم نگاهمان به گذشته است. نگاهمان به ریشهها اعتقادی و باورهای گذشتهای است که با عاشورا، غدیر و قرآن و اهل بیت گره خورده و آرمانهای آیندهمان هم ادامه همان است؛ چرا که ما ابتدایمان رسول الله و انتهای فرهنگ مذهبی و دینیمان فرج امام زمان است. نگاهمان به آینده نگاه دینی است و تا امروز هم فلان فلسفه حاکم نشده تا من بر اساس آن فلسفه شعر بگویم و فردا از مد بیفتد . درست است که باید از علم و فن و هنر روزگار بهرهمند شد اما نه به بهای گذشتن از گذشته و قطع ارتباط با گذشته ارجمند و ارزشمند.
- شعر امروز دچار بحران است؟
امروز مطبوعات و داستان هم دچار بحران است، منتها بحران شعر بحران نگاههای متعدد است، این تعدد آموزشها مثل درد زایمانی میماند که به تولدی ختم شود.
- شعر انقلاب منفک از این بحران است؟
نه، گاهی از این طرف پشت بام میافتیم و به بیان تنانگیها میپردازیم و برخی هم که به انقلاب میپردازند چنان مفاهیم نخ نما و کلیشهای را در شعر به کار میبریم که هیچ فایدهای ندارد. باید آشتیای بین اینها ایجاد کنیم و اگر نتوانیم، این ضعف مؤلف است که خودش را نشان میدهد.
آثار مکتوب زیر از این شاعر در فروشگاههای دفتر نشر معارف و سایت پاتوق کتاب موجود و قابل تهیه است:
آتش در گلو
ردپای صدا
برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبتنام کنید