پرسش: برای آشنایی با جنبشها و نهضتهایی که در دوران معاصر در دنیای اسلام به وجود آمدهاست چه کتابی یا چه کتابهایی را بخوانیم؟ (کتابهایی که در عین جامعیت، خیلی طولانی هم نباشند.)
– پاسخ استاد ملک زاده:
شما میتوانید برای شروع، کتاب«نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر» از استاد شهید مرتضی مطهری را مطالعه کنید.
استاد شهید این متن (کتاب نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر) را در روستای شهرستانک از توابع کرج تألیف کرده است. در نخستین پاورقی این کتاب آمده است که این متن، در واقع برای یک سخنرانی در تهران در سال 1357 تنظیم شده بوده است که با جلوگیری پلیس، سخنرانی انجام نمیشود.
کتاب نهضتهای اسلامی پس از توضیحاتی درباره مفهوم اصلاح و جنبشهای اصلاحی در میان مسلمانان به بررسی انتقادی آراء و اعمال شخصیتهایی همچون سید جمال الدین حسینی، شیخ محمد عبده، شیخ عبدالرحمان کواکبی و علامه اقبال لاهوری میپردازد و سرانجام به سراغ نهضت اسلامی ایران که آن زمان تنها چند ماهی با پیروزی فاصله داشته است میرود و ویژگیها و آفات آن را به عنوان بزرگترین نهضت اصلاحی معاصر در جهان اسلام معرفی میکند.
اهمیّت ویژه این بخش از کتاب در این نکته نهفته است که انسان با مطالعه آن با جریان و روند کلی و محتوای نظری نهضت و پیش بینی آینده و آفات و آسیبهای آن از دید یکی از رهبران بلند پایه نهضت اسلامی، آن هم در شرایط پُر بیم و امیدی که هنوز این نهضت به پیروزی نرسیده است و به باور برخی – در آن زمان – هیچ گاه نیز به پیروزی نخواهد رسید، آشنا میگردد.
جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب
اما کتابی که درباره موضوع مورد نظر شما، هم نسبتاً جامع باشد و هم اینکه خیلی مفصل نباشد، کتاب «جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب» نوشته دکتر ریچارد هرایر دکمجیان [ RICHARD HRAIR DEKMEJIAN ] است.
دکمجیان، آنطور که خودش میگوید یک مسیحی ارمنی است که در یکی از کشورهای اسلامی به دنیا آمده اما هماینک در آمریکا سکونت دارد و استاد علوم سیاسی در بعضی از دانشگاههای آنجا است. او افزون بر انگلیسی و فرانسه، به زبان عربی و فارسی نیز مسلط است و کتاب نامبرده را هم، به زبان انگلیسی نوشته است. آقای دکتر حمید احمدی ترجمۀ روانی از این کتاب ارائه کرده و انتشارات مؤسسه کیهان، آن را چاپ کردهاست.
در این کتاب بیش از 180 گروه مسلمان که تا سالهای پایانی قرن بیستم مسیحی، در جهان عرب فعال بودهاند و بیشترشان تا هماکنون نیز جزو مهمترین حرکتها و گروهها به شمار میآیند، مورد بررسی قرار گرفتهاند که از این نظر یعنی جامعیت و شمول، این کتاب، کمنظیر است و علیرغم اشتباهاتی که در مورد ربط دادن برخی افراد به برخی گروهها یا خطاهایی که در تحلیل پارهای مسائل در این کتاب مشاهده میشود اما در مجموع میتوان گفت کتاب مفید و قابل استفادهای است.
چون به بروز بعضی اشتباهات در این کتاب، اشاره کردم بد نیست این را بگویم که یکی از نکات حقیقتاً مضحک این کتاب – و شاید ترجمه آن – این است که امام خمینی را جزو شاگردان آیةالله شهید سید محمد باقر صدر و یا آیةالله سید محسن حکیم معرفی میکند!.
اتفاقاً مدتی قبل، یک سفر چند هفتهای به کشور عراق داشتم. در آنجا با شخصی همصحبت شدم که از اعضای یکی از گروههای سیاسی و شبه نظامی در عراق با نام جَیش المهدی و از مریدان و طرفداران متعصب سید مقتدی صدر – رهبر این گروه – بود و به صورت غیر قابل تصوری درباره مقتدای خود غلو میکرد. بعد، آرام آرام دامنه این غلوها را به کلّ خاندان صدر، تسرّی داد و از جمله گفت:«امام خمینی در دوران اقامتش در نجف اشرف، شاگرد شهید سید محمد باقر صدر بودهاست.»! من که تا آن وقت، خودم را کنترل کردهبودم و نسبت به توهمات و خیالبافیهایش درباره جایگاه بین المللی مقتدی صدر، واکنشی نشان ندادهبودم این مطلب را که درباره امام شنیدم دیگر عنان از کف دادم و بیاختیار، شروع به خندیدن کردم. بعد هم به صورتی که خیلی توی ذوقش نخورد برایش توضیح دادم که چنین تصوری اصلاً درست نیست و ... .
منظور اینکه این کتاب هم گاهی دچار چنین خبط و خطاهایی شدهاست.
یکی از نکاتی که در این کتاب، به نوعی جلب توجه میکند این است که نویسنده در بخشی که از رابطه حزب الله لبنان با ایران سخن میگوید، رییس جمهور شدن آقای هاشمی رفسنجانی در ایران را عامل تضعیف بُعد جهادی حزب الله – که طبیعتاً موجب آسایش خیال و خوشحالی اسرائیل و آمریکا و دیگر دولتهای غربی در آن دوران بودهاست – قلمداد میکند! که توضیح بیشتر در این زمینه را به خود کتاب، احاله میکنم.
فقط یک نکته اساسی را درباره این کتاب در خاطرتان داشتهباشید که همانگونه که از نام انگلیسی کتاب هم دانسته میشود، پیشفرض نگارنده در بررسی جنبشهای اسلامی، این بودهاست که این جنبشها، گروههایی بنیادگرا – به مفهوم غربی آن – هستند. لذا با وجود تمام تلاشی که به خرج میدهد تا منصفانه با موضوع برخورد کند ولی گاهی از حدود انصاف هم خارج میگردد. گرچه با همه این اوصاف، باز هم تأکید میکنم که این اثر، فعلاً و لااقل تا نیامدن یک منبع دقیقتر و جامعتر به زبان فارسی، اثر قابل استفاده و مناسب و شاید در نوع خود، جزو مناسبترین آثار باشد.
کلیم صدیقی و نهضت جهانی اسلام
اما بعد از این دو کتاب – «نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر» و «جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب» – بروید سراغ دو اثر از آثار دکتر کلیم صدیقی به نامهای «نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی ایران» و «مسائل نهضتهای اسلامی» که هر دو را استاد سید هادی خسروشاهی به فارسی ترجمه کردهاست.
کلیم صدیقی اصالتاً پاکستانی بود ولی در بریتانیا زندگی میکرد و اداره معهد اسلامی لندن را به عهده داشت. ایشان جزو چهرههای خوشفکر جهان اسلام و از مسلمانان شاخص و فعال در غرب به شمار میرفت و افزون بر آثار و تألیفاتش که به زبانهای مختلف منتشر شده، حافظه مسلمانان مغربزمین به ویژه بریتانیا، خاطرات فراوانی از خدمات علمی، فرهنگی و اجتماعی وی را در خود ثبت نمودهاست.
صدیقی، بنیانگذار مؤسسه(معهد) اسلامی و پارلمان اسلامی بریتانیا و از نخستین اندیشمندانی بود که به تبیین نظری مباحث «نهضت جهانی اسلام» پرداخت. وی رابطه بسیار خوبی با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران داشت و هم خودش به ایران آمده و سخنرانیهایی انجام دادهبود و هم پسرانش، غیاثالدین صدیقی و اقبال صدیقی.
سرانجام دکتر کلیم صدیقی در [18 آوریل] سال 1996 میلادی طی سفری که به آفریقای جنوبی داشت در اثر سکته قلبی در پرتوریا از دنیا رفت.
آخرین اثر صدیقی که تنها دو هفته پیش از درگذشت وی به چاپ رسید کتاب مهمی است تحت عنوان «مراحل انقلاب اسلامی» که متأسفانه هنوز به فارسی ترجمه نشدهاست. یکی از نکات جالبی که او در این کتاب میگوید این است که به خلاف آنکه مشهور شده که غرب به دنبال جهانی سازی ارزشهای خود است، اصلاً اینطور نیست زیرا غرب به هیچ روی راضی به جهانی ساختن ارزشهای خود از قبیل آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و ... نیست و نمیخواهد این امور در نقاطی از جهان مانند بوسنی یا چچن وجود داشتهباشد. اما در مقابل، اسلام حقیقتاً و واقعاً میخواهد ارزشهای خود را در تمام جهان و برای همه و به نفع همۀ انسانها، جاری و ساری کند و قدرت حقیقی اسلام هم در همین نکته است.
معالاسف به اندازه کافی فرصت در اختیار نداریم و گرنه جا داشت بیش از اینها درباره شخصیت، آثار و اندیشههای کلیم صدیقی سخن بگوییم. گرچه انتظار میرفت در کشور ما که درباره همه چیز! همایش برگزار میشود، دست کم یک همایش علمی هم به بررسی دیدگاههای این شخصیت بزرگ اسلامی در اروپا و از نظریهپردازان برتر در زمینه نهضت جهانی اسلام در عصر حاضر، اختصاص مییافت.
حزب الله لبنان
به هر حال، اینها چند نمونه از آثاری بود که به صورت کلی به این موضوع پرداختهاند اما کارهایی هم به صورت اختصاصی و موردی دربارۀ برخی چهرههای شاخص مانند سید جمال الدین حسینی اسدآبادی – به ویژه به وسیله سیدجمالشناس بزرگ، جناب استاد خسروشاهی – و دیگران و همینطور دربارۀ بعضی گروهها مانند اخوانالمسلمین در مصر یا فدائیان اسلام در ایران و بعضی جنبشها و حرکتهای دیگر انجام شده؛ همانند کتابهایی که درباره حزب الله لبنان منتشر شدهاست؛ که از جمله جناب آقای مسعود اسداللهی چند جلد کتاب پژوهشی و بسیار ارزشمند درباره تاریخ حزب الله لبنان، تألیف و منتشر کردهاست که از درجۀ اِتقان بالایی برخوردار میباشند.
درباره حزب الله میتوانید کتاب «حزب الله لبنان» [خط مشی، گذشته و آینده آن] نوشته شیخ نعیم قاسم – از بنیان گذاران حزب الله و جانشین دبیرکل این حزب – که انتشارات اطلاعات آن را چاپ کرذهاست را هم بخوانید و پیش از آن نیز میتوانید کتاب «لبنان» نوشته بزرگمرد دانش و حماسه و عرفان، شهید دکتر مصطفی چمران را مطالعه کنید و به وسیله آن نقبی بزنید به فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی لبنان و شیعیان آن سامان، تا پیش از تشکیل حزب الله.
البته در این سالها آثار فراوانی درباره حزب الله نوشتهشده ولی هنوز هم حقّ مطلب، آنچنان که باید و شاید، ادا نشده است. ظرفیت و قابلیت حرکتآفرینی، انگیزانندگی و الگودهی حزب الله به مراتب بیش از آن میزانی است که ما از آن بهرهگرفتهایم. هر جا گوشهای از حماسههای پُرشور و شعور این جوانان مؤمن و پاکباخته بازگو میشود موجی از شوق و امید اسلامی به راه میافتد و انسانها – به ویژه جوانها – از حالت خمودی و کسالت رهایی مییابند و به حرکت و اقدام، روی میآورند.
این مسأله تنها به ایران یا اجتماعات ما مربوط نمیشود بلکه این نسخه در کشورهای دیگر هم به خوبی جواب میدهد. بنده خودم این مطلب را در چند کشور، تجربه کردهام. از جمله به یکی از کشورهایی که برای فعالیت اسلامی رفتهبودم دیدم آندسته از جوانان مسلمانِ آنجا که بسیار پرشور بودند و فعالانه به کارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میپرداختند، همگی عاشق چریکهای کمونیستی نظیر «چهگوارا» بودند و حتی تیشرتهایی پوشیدهبودند که عکس چهگوارا را داشت. به در و دیوار اتاقهایشان هم، تصاویر او و دیگر مبارزان چپ، مارکسیست و کمونیست را نصب کردهبودند. وقتی با چنین صحنهای روبهرو شدم خیلی تأسف خوردم چرا که میدیدم جوانان مسلمانِ علاقمند به حرکت و فعالیت، چون در اثر بیاطلاعی، گمان میکنند الگویی اسلامی و از میان امت توحیدی و مسلمانان معاصر برایشان وجود ندارد بهناچار کمونیستها را به عنوان الگوی جنبش و اقدام خویش برگزیدهاند. لذا وقتی برای سخنرانی در جمع لیدرهایشان دعوتم کردند پس از بیان کلیاتی از قرآن و روایات، در مقام تطبیق بخشی از آن مفاهیم و مطالب بر آدمها و گروههای این زمانی، برایشان از حزب الله و مجاهدان غیورش گفتم.
البته میشد از رزمندگان و فرماندهان ایرانی در سالهای دفاع مقدس هم بگویم ولی از آنجا که اولاً با خودم گفتم شاید اگر از اینها بگویم با خودشان میپندارند دارم در حق همکشوریهای خودم غلو میکنم و ثانیاً در آن ایام، اخبار پیروزیهای حزب الله در سطح جهان پیچیدهبود و بستر لازم برای شنیدن مطالبی درباره آنها فراهم گردیدهبود لذا بیشتر بر روی برادرانمان در حزب الله لبنان تمرکز کردم و با نقل خاطرات و حکایاتی از حماسههای بینظیر آنها در مقابل اسرائیلیها و حامیانشان، از ایمان، اخلاص، تقوا و ایثارشان، از صفا و صمیمیتی که بینشان حاکم است، از نظم و ترتیب فوق العادهشان و از برنامهریزیهای دقیق، مدبرانه و حکیمانهشان و امور دیگری از این دست، صحبت کردم.
بازتاب این سخنان در میان آنها، حقیقتاً باور نکردنی بود زیرا وقتی حرفهای مرا دربارۀ تشکیلات و اقدامات حزب الله شنیدند دیگر سر از پا نمیشناختند، چشمهایشان از شوق، برق میزد و گویا اصلاً یادشان رفتهبود که چهگوارایی هم در عالم، وجود داشتهاست. همهشان با تمام وجود، شیفته حزب الله شدهبودند و با یک هیجان و انقلابی میپرسیدند ما چطور میتوانیم عضو حزب الله شویم؟ آیا ما را هم میپذیرند؟ آیا به ما هم اجازه میدهند همپای آنها به مبارزه با دشمنان خدا و بشریت بپردازیم؟ آیا ما هم میتوانیم در کشور خودمان از طرحها و روشهای حزب الله – البته در بُعد فرهنگی – استفاده کنیم؟ و ... .
منبع: وبلاگ حلقه مطالعه
http://motaleah.blogfa.com/post-58.aspx
گفتنی است کتابهای مذکور در سایت پاتوق کتاب موجود و قابل تهیه است.
برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبتنام کنید