ارنست اف. شوماخر
ارنست فردریک شوماخر (تولد:آگوست 1911 ، و: سمپتامبر 1977) یک اندیشمند علم اقتصاد از دید بین الملل و یک آمار شناس، و اقتصادان مجرب بریتانیایی بود. او برای دو دهه رئیس مشاوران اقتصادی کمیسیون ملی زغال سنگ بریتانیا بود. ایده های شوماخر در دهه 1970 در میان انگلیسی زبانان معروف بود.
بیشترین شهرت او به خاطر مقاله ی انتقادی از اقتصاد غرب و پیشنهادش برای مقیاس انسانی، متمرکز نکردن و تکنولوژی مناسب است.
بیشترین شهرت او به خاطر مقاله ی انتقادی از اقتصاد غرب و پیشنهادش برای مقیاس انسانی، متمرکز نکردن و تکنولوژی مناسب است.
مرتب سازی
فیلتر
مرتب سازی براساس :
جدید ترین
پرفروش ترین
پربازدید ترین
گران ترین
ارزان ترین
محصول پیدا شد
ارنست فردریک شوماخر (تولد:آگوست 1911 ، و: سمپتامبر 1977) یک اندیشمند علم اقتصاد از دید بین الملل و یک آمار شناس، و اقتصادان مجرب بریتانیایی بود. او برای دو دهه رئیس مشاوران اقتصادی کمیسیون ملی زغال سنگ بریتانیا بود. ایده های شوماخر در دهه 1970 در میان انگلیسی زبانان معروف بود.
بیشترین شهرت او به خاطر مقاله ی انتقادی از اقتصاد غرب و پیشنهادش برای مقیاس انسانی، متمرکز نکردن و تکنولوژی مناسب است.
به عقیده مجله ادبی تا یمز کتاب "کوچک زیباست" ارنست شوماخر از جمله ی 100 کتاب تاثیر گذار بعد از جنگ جهانی دوم بوده است. این کتاب خیلی زود به زبانهای زیادی ترجمه شد، و شهرت جهانی یافت. شوماخر در کنفرانسهای بین المللی زیادی شرکت کرده و همچنین به عنوان سخنران دانشگاه و مشاور اقتصادی نیز فعالیت کرده است.
اساس تئوری پیشرفت شوماخر در این دو کلمه ی کلیدی جمع شده است، اندازه طبقه متوسط و تکنولوژی طبقه متوسط. کار برجسته ی دیگر شوماخر درسال 1977 بوده و نوشتن مقاله ی "راهنمای سرگشتگان " در نقد ماده گراها و یک شرح از سرشت و ساختار معرفت است.
شوماخر در بن آلمان در 1911 متولد شد پدر او پروفسور اقتصاد سیاسی بود. در جوانی در بن و برلین تحصیل کرد. وی در 1930 در انگلستان یک بورسیه تحصیلی از آکسفورد دریافت نمود و در آنجا تحصیلات جدیدش را شروع و همچنین به عنوان یک تاجر شروع به کار کرد، مزرعه داری و روزنامه نگاری از دیگر کارهایی بود که شوماخر به آن علاقه داشت.
قبل از جنگ جهانی دوم شوماخر به انگلستان بازگشت، او نمی خواست تحت اصول نژاد پرستانه ی نازی به زندگی خود ادامه دهد. برای یک دوره در طول جنگ جهانی دوم او به عنوان یک پناهنده در انگلیس در مزرعه زندگی و کار می کرد. در این سالها، شوماخر اسیر شده، توجه جان هانیر کنیز را با نوشتن یک مقاله با نام "نقل و انتقال چند جانبه" به خود جلب کرد.
کنیز به هوش و توانایی های جوان آلمانی پی برده و توانست شوماخر را از کمپ نجات دهد و یک پست در آکسفورد برای او پیدا کند. نطرات شوماخر در جنگ جهانی دوم منجر به حرکت رو به جلو اقتصادی و مالی انگلیس شد.
بعد از جنگ شوماخر به عنوان یک مشاور اقتصادی شروع به کار کرد، و به عنوان متخصص آمار شناسی برای کمیسیون کنترل انگلیس برای نوسازی اقتصاد آلمان منصوب شد. از 1950 تا 1970 شوماخر رئیس مشاور اقتصادی در کمیسیون ملی زغال سنگ ، که یکی از بزرگترین سازمانهای دنیا با 800000 کارمند بود،شد.
او معتقد بود که زغال سنگ، نه نفت، باید به عنوان فرآورده انرژی مورد نیاز جمعیت جهانی، استفاده گردد، ترس او از نفت خام به عنوان یک منبع محدود وابستگیهای نیرو و بالا رفتن قیمت آن بود و آنرا به عنوان یک زنگ خطر می دید. از نظر شوماخر "ارزانترین و غنی ترین منابع در کشورهایی با بیشترین ناپایداری وجود دارد".
شوماخر ترقی اپک و مشکلات قدرت هسته ای را نیز پیش بینی کرد. شوماخر در 1955 به میان مار برای رایزنی های اقتصادی سفر کرد، او در آنجا مجموعه ای از اصول اقتضادی که با نام علم اقتصاد بودایی معروف بود را توسعه داد. با این عقیده که کار خوب افراد برای توسعه ی مناسب بشر ضروری است، او به بسیاری از کشورهای جهان سوم سفر کرده و دولتها را به اقتصاد وابسته به خود مشتاق می کرد.
تجربه های او پیش گام به وجود آوردن تکنولوژی مناسب بوده است. این روش ecologically و user- friendly می باشد و مناسب و قابل اجرا برای تمام مقیاسهای جامعه می باشد. او گروه توسعه تکنولوژی طبقه ی میانی را در سال 1966 بنا کرد.
تئوری های توسعه ی شوماخر در دو جمله ی کلیدی خیلی مهم قابل جمع شدن است، اندازه های طبقه ی میانی و تکنولوژی طبقه ی میانی Human scale مقداری که مقیاسی است برای انسان بودن.
شوماخر عقایدی مبتنی بر ماده گرایی، نظام سرمایه داری و تجدد گراهای منکر خدا را طرد می کرد و با آن ها مخالف بود، او به مذهب بودا علاقمندی نشان می داد و مورد توجه او بود.
شوماخر در اواخر دهه 1950 دچار یک افسردگی ذهنی شدید شد. او بین ایده های اقتصادی خود و آموزه های پاپ که در نشریه ی اقتصاد- اجتماع چاپ شده بودمشابهت می دید، این نوشته های پاپ از طرف فیلسوفهای کاتولیک حمایت می شد. از نظر فلسفی شوماخر بیشتر جذب این تئوری ها شد. او به عنوان یک درون گرای خود محور و نسبیت گرا، فلسفه و جامعه جدید را مشاهده می کرد لذا شوماخر در 1971 به اصول کاتولیک روی آورد.
سالهای بعد او به علاقه ی خود در زندگی، باغبانی پرداخت وی در طول یک سخنرانی دوره ای در اثر حمله ی قلبی در 4 سمپتامبر 1977 در سویئس
در گذشت.
کتاب کوچک زیباست شوماخر مجموعه ای از مقاله های او بود، یکی از استدالهای اصلی در کتاب کوچک زیباست این است که: ما نمی توانیم جوابگوی مشکلات تولیدات صنعتی باشیم و آنرا اسید می کنیم، اگر، نیازمند این است که با بی پروایی کامل سرمایه های طبیعی و نسل فرآینده را از مزایای آن بی بهره کنیم.
تفکرات شوماخر منطبق بربوم شناسی و محیط زیست گرایی بود، در نتیجه او یک قهرمان در تحولات محیطی و اجتماعی شد.
بیشترین شهرت او به خاطر مقاله ی انتقادی از اقتصاد غرب و پیشنهادش برای مقیاس انسانی، متمرکز نکردن و تکنولوژی مناسب است.
به عقیده مجله ادبی تا یمز کتاب "کوچک زیباست" ارنست شوماخر از جمله ی 100 کتاب تاثیر گذار بعد از جنگ جهانی دوم بوده است. این کتاب خیلی زود به زبانهای زیادی ترجمه شد، و شهرت جهانی یافت. شوماخر در کنفرانسهای بین المللی زیادی شرکت کرده و همچنین به عنوان سخنران دانشگاه و مشاور اقتصادی نیز فعالیت کرده است.
اساس تئوری پیشرفت شوماخر در این دو کلمه ی کلیدی جمع شده است، اندازه طبقه متوسط و تکنولوژی طبقه متوسط. کار برجسته ی دیگر شوماخر درسال 1977 بوده و نوشتن مقاله ی "راهنمای سرگشتگان " در نقد ماده گراها و یک شرح از سرشت و ساختار معرفت است.
شوماخر در بن آلمان در 1911 متولد شد پدر او پروفسور اقتصاد سیاسی بود. در جوانی در بن و برلین تحصیل کرد. وی در 1930 در انگلستان یک بورسیه تحصیلی از آکسفورد دریافت نمود و در آنجا تحصیلات جدیدش را شروع و همچنین به عنوان یک تاجر شروع به کار کرد، مزرعه داری و روزنامه نگاری از دیگر کارهایی بود که شوماخر به آن علاقه داشت.
قبل از جنگ جهانی دوم شوماخر به انگلستان بازگشت، او نمی خواست تحت اصول نژاد پرستانه ی نازی به زندگی خود ادامه دهد. برای یک دوره در طول جنگ جهانی دوم او به عنوان یک پناهنده در انگلیس در مزرعه زندگی و کار می کرد. در این سالها، شوماخر اسیر شده، توجه جان هانیر کنیز را با نوشتن یک مقاله با نام "نقل و انتقال چند جانبه" به خود جلب کرد.
کنیز به هوش و توانایی های جوان آلمانی پی برده و توانست شوماخر را از کمپ نجات دهد و یک پست در آکسفورد برای او پیدا کند. نطرات شوماخر در جنگ جهانی دوم منجر به حرکت رو به جلو اقتصادی و مالی انگلیس شد.
بعد از جنگ شوماخر به عنوان یک مشاور اقتصادی شروع به کار کرد، و به عنوان متخصص آمار شناسی برای کمیسیون کنترل انگلیس برای نوسازی اقتصاد آلمان منصوب شد. از 1950 تا 1970 شوماخر رئیس مشاور اقتصادی در کمیسیون ملی زغال سنگ ، که یکی از بزرگترین سازمانهای دنیا با 800000 کارمند بود،شد.
او معتقد بود که زغال سنگ، نه نفت، باید به عنوان فرآورده انرژی مورد نیاز جمعیت جهانی، استفاده گردد، ترس او از نفت خام به عنوان یک منبع محدود وابستگیهای نیرو و بالا رفتن قیمت آن بود و آنرا به عنوان یک زنگ خطر می دید. از نظر شوماخر "ارزانترین و غنی ترین منابع در کشورهایی با بیشترین ناپایداری وجود دارد".
شوماخر ترقی اپک و مشکلات قدرت هسته ای را نیز پیش بینی کرد. شوماخر در 1955 به میان مار برای رایزنی های اقتصادی سفر کرد، او در آنجا مجموعه ای از اصول اقتضادی که با نام علم اقتصاد بودایی معروف بود را توسعه داد. با این عقیده که کار خوب افراد برای توسعه ی مناسب بشر ضروری است، او به بسیاری از کشورهای جهان سوم سفر کرده و دولتها را به اقتصاد وابسته به خود مشتاق می کرد.
تجربه های او پیش گام به وجود آوردن تکنولوژی مناسب بوده است. این روش ecologically و user- friendly می باشد و مناسب و قابل اجرا برای تمام مقیاسهای جامعه می باشد. او گروه توسعه تکنولوژی طبقه ی میانی را در سال 1966 بنا کرد.
تئوری های توسعه ی شوماخر در دو جمله ی کلیدی خیلی مهم قابل جمع شدن است، اندازه های طبقه ی میانی و تکنولوژی طبقه ی میانی Human scale مقداری که مقیاسی است برای انسان بودن.
شوماخر عقایدی مبتنی بر ماده گرایی، نظام سرمایه داری و تجدد گراهای منکر خدا را طرد می کرد و با آن ها مخالف بود، او به مذهب بودا علاقمندی نشان می داد و مورد توجه او بود.
شوماخر در اواخر دهه 1950 دچار یک افسردگی ذهنی شدید شد. او بین ایده های اقتصادی خود و آموزه های پاپ که در نشریه ی اقتصاد- اجتماع چاپ شده بودمشابهت می دید، این نوشته های پاپ از طرف فیلسوفهای کاتولیک حمایت می شد. از نظر فلسفی شوماخر بیشتر جذب این تئوری ها شد. او به عنوان یک درون گرای خود محور و نسبیت گرا، فلسفه و جامعه جدید را مشاهده می کرد لذا شوماخر در 1971 به اصول کاتولیک روی آورد.
سالهای بعد او به علاقه ی خود در زندگی، باغبانی پرداخت وی در طول یک سخنرانی دوره ای در اثر حمله ی قلبی در 4 سمپتامبر 1977 در سویئس
در گذشت.
کتاب کوچک زیباست شوماخر مجموعه ای از مقاله های او بود، یکی از استدالهای اصلی در کتاب کوچک زیباست این است که: ما نمی توانیم جوابگوی مشکلات تولیدات صنعتی باشیم و آنرا اسید می کنیم، اگر، نیازمند این است که با بی پروایی کامل سرمایه های طبیعی و نسل فرآینده را از مزایای آن بی بهره کنیم.
تفکرات شوماخر منطبق بربوم شناسی و محیط زیست گرایی بود، در نتیجه او یک قهرمان در تحولات محیطی و اجتماعی شد.