این نویسنده گرامی متولد 1337 در شیراز می باشد.پژوهشهای او در حوزه غربشناسی، ادبیات فارسی، مطالعات فرهنگی، مطالعات مهدویت و آخرالزّمانشناسی است. او تاکنون بیش از ۶۷۰ مقاله و ۳۰ کتاب مستقل در حوزههای مختلف نوشتهاست.
بخش عمدهای از سالهای حیات او به تدریس و معلمی گذشتهاست. هفده سالگی را تازه تمام کرده بود که به عنوان معلم به روستاهای اطراف فارس رفت و به عنوان معلم دبستان و مدرسه راهنمایی، به تدریس مشغول شد.
این نویسنده گرامی متولد 1337 در شیراز می باشد.پژوهشهای او در حوزه غربشناسی، ادبیات فارسی، مطالعات فرهنگی، مطالعات مهدویت و آخرالزّمانشناسی است. او تاکنون بیش از ۶۷۰ مقاله و ۳۰ کتاب مستقل در حوزههای مختلف نوشتهاست.
بخش عمدهای از سالهای حیات او به تدریس و معلمی گذشتهاست. هفده سالگی را تازه تمام کرده بود که به عنوان معلم به روستاهای اطراف فارس رفت و به عنوان معلم دبستان و مدرسه راهنمایی، به تدریس مشغول شد. در آن زمان، در برخی مدارس، مدیر مدرسه همزمان معلم و حتّی ناظم هم بود.
برای او تحصیل در دانشسرای مقدماتی، مقدمهای بود تا برای همیشه در مسیر معلمی و تدریس وارد شود.
پس از دانشسرا، او عموم مدارج تحصیلی و علمی را در حالی طی کرد که همزمان به کار و فعّالیت آموزشی و پژوهشی اشتغال داشت.
دومین دیپلم خود را در سال ۱۳۵۶ شمسی در رشته طبیعی (تجربی) از دبیرستان نمازی شیراز گرفت و بلافاصله تحصیل در رشته برق قدرت را در انستیتو تکنولوژی فارس آغاز کرد و به عنوان دانشجوی ممتاز در این رشته فارغ التحصیل شد.
تدریس در هنرستان فنی، بخشی از سالهای زندگی او را بهخود اختصاص داد. اگرچه کسب رتبه ممتاز به او امکان ادامه تحصیل در رشته قدرت در خارج از کشور را میداد، امّا ناگهان به دلیل علاقه ذاتی به فرهنگ و ادبیات و معارف، خود را مهیّای تحصیل دوباره و تغییر رشته تحصیلی ساخت و از همین زمان در لباس دانشجوی زبان وادبیات فارسی درآمد. رشتهای که او را به دانشگاههای کرمان، شیراز و بالأخره شهر تهران کشاند.
اوّلین اثر مستقلّ او با عنوان «بازخوانی کلیله و دمنه» که تلخیصی فنّی به همراه ترجمه عبارات پیچیده این اثر کهن بود، در حالی منتشر شد که در سال دوم رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز مشغول به تحصیل بود.
پس از آن، اُنس و ارتباطش با حوزههای علمی و دینی او را به مجلس آیتاله دستغیب شیرازی کشاند، حاصل پژوهشهایش در مجموعه آثار اخلاقی و مذهبی، مجموعه ۱۰ جلدی تألیفی (از آثار دستغیب) بود که با عناوین «حسد، دروغ، تفکّر، اخلاص، انفاق و....» بارها در ایران منتشر شد.
خودش گفته بود:
«آنچه را که انتظار داشتم و در پی آن بودم در دانشگاه نیافتم» از اینرو بهزودی تحصیلات رسمی را در حاشیه مطالعات جدّی فرهنگیام قرار دادم. این تشنگی مرا به مسافری دائمی میان شیراز، تهران و سایر شهرها تبدیل کرد تا از محضر اساتیدی که به کلام آنها اُنس و دلبستگی داشتم، استفاده ببرم.»
مطالعات جدّی او درباره «غرب و یهود» بهزودی از او پژوهشگر و نویسندهای سرشناس در همین حوزه ساخت.
شفیعی سروستانی، «عکاسی» را نزد یکی از اساتید نامآور این رشته، مرحوم استاد چهرهنگار که خود در زمره قدیمیترین عکّاسان ایران بود، فرا گرفت و «خطّ نستعلیق» را از مرحوم استاد دیرین و مجید چیز فهم آموخت.
برای چند سال پیاپی مسئول امور کتابخانههای استان فارس بود. روح آرام ناپذیرش و بلندپروازیاش بیش از این مجال ماندن در شیراز را به او نمیداد.
مطالعه و پژوهش پیگیرش درباره ادبیات کودکان و نوجوانان طیّ سالهای ۵۹ تا ۶۴ شمسی او را به عنوان پژوهشگر و منتقدی جدّی در این حوزه وارد ساخت.
خودش از نقد و بررسی بیش از ۵۰۰۰ عنوان کتاب ویژه کودکان و نوجوانان در ایران سخن به میان آورده بود. او در این باره جزوات منتقدانهاش را منتشر و در اختیار مربیان و معلمان قرار میداد و دورههای متعدد آموزش روش نقد را نیز برای آنان برگزار میکرد.
اولین دیدارش با «شهید باهنر» که وزیر آموزش و پرورش وقت بود، وقتی اتفاق افتاد که دست در کار تهیه اسلاید و کارتونهای ساده ویژه کودکان وارد ساخته بود.
این ماجرا و توصیه شهید باهنر برای سفر او به تهران مجال خوبی ایجاد کرد تا شفیعی سروستانی برای همیشه از شیراز جدا شود. در تهران نیز کار گروه ویژهای برای مطالعه درباره ادبیات کودکان و نوجوانان تأسیس کرد و با جمعی از دوستانش شروع به جمعآوری همه آثار گذشته و نقد و بررسی آنها نمود.
امید او برای پایهگذاری بنیادی برای سامان دادن به جریان آشفته ادبیات ویژه کودکان و نوجوانان در ایران به شکست انجامید، امّا این شکست و سایر زمین خوردنها او را بیش از پیش در کار و مطالعه راسخ ساخت.
او خودش گفته بود: «هفت بار همه چیز را از صفر آغاز کردم و در پانزده سازمان و بنیاد برای کار جدّی فرهنگی و مطالعه در حوزه علوم انسانی وارد شدم.»
تجربه در بخشهای مختلف آموزشی و پرروشی او را به تدریس در مرکز تربیت معلم دارالفنون کشید. بیش از ۵ سال در این مرکز به تدریس و پژوهش مشغول شد و همزمان برای مدّت هفت سال آموزش دبیران ادبیات فارسی مناطق مختلف آموزش و پرورش تهران را عهدهدار شد. ورود جدّی به عرصه مطبوعات و روزنامهنگاری حرفهای:
اسماعیل شفیعی سروستانی از سال ۱۳۷۰ به گروه بزرگ مطبوعاتی کیهان پیوست و به عنوان «نویسنده ارشد» این مؤسسه و پس از آن «دبیر سرویس فرهنگ و معارف» به فعالیت پرداخت. حاصل حدود ۱۳ سال قلم زدن او صدها مقاله پژوهشی شدهاست.
در سالهای حضور شفیعی سروستانی در گروه مطبوعاتی کیهان، این موسسه نقش مهمّی را در عرصه روزنامهنگاری و جریانات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی کشور ایفا میکرد.
اوّلین سلسله مقالات شفیعی سروستانی با عنوان «کودک ناقصالخلقه روشنفکری به راه افتادهاست»، منتشر شد و توجیه بسیاری را بهخود جلب کرد.
جوانان پرشور مذهبی در زمره خوانندگان اصلی این سلسله مقالات بودند. پس از آنکه مجموعه «تهاجم فرهنگی و نقش تاریخی روشنفکران» را نوشت، این مجموعه در سال ۱۳۷۲ شمسی در قالب کتابی مستقل آماده و توسط دفتر کیهان منتشر شد.
«شفیعی سروستانی» به مدّت شش سال نیز به عنوان دبیر سرویس مقالات (فرهنگ و معارف) روزنامه کیهان فعّالیت میکرد.
وی موسسه فرهنگی موعود را بنیان گذارد و اکنون مسوولیت سردبیری و مدیر مسوولی نشریات «مجله موعود» و «موعود نوجوان» را برعهده دارد. بحمدالله این موسسه جز بزرگترین موسسات مهدوی کشور می باشد و گام های بزرگی را درجهت ترویج فرهنگی مهدوی بر داشته است.