فرار از شب
5 (1)
سال نشر : 1401
تعداد صفحات : 166
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 73693
10003022
معرفی کتاب
رمان «فرار از شب» روایت داستان زندگی زن و مردی است که یکی از بادیه و دیگری از شهر به رسم عشق با هم آمیخته اند. ادامه ی روزهای عاشقانه شان مصادف است با آخرین روزهای حضور رسول خدا در مکه. زن به انتظار تولد نوزادی بی قرار است و مرد که پسر صحراست مهارتی در رد زدن دارد. طفل و ردی که مرد باید برای پیدا کردن رسول خدا بزند، مرد و زن را با یکی از مهم ترین فصل های زندگی پیامبر گره می زند و سفر ناگزیری که برایشان پیش می آید، داستان پر فراز و نشیبی از زندگی شان برایمان می سازد.«اکرم صادقی» در رمان فرار از شب، با زبانی تصویری و ضرباهنگی تند همچون فرار، جذب سخت ترین مردان را که در تاریکی شب راه گم کرده اند روایت می کند.
آفتاب در حال غروب است و گرد و غبار پراکنده در هوا، با تاریکی کمتر به چشم می آید. در خانۀ مجلل و زیبای ابوسفیان، حارث کنار خالد روی تشکچه ای روبه روی بزرگان مکه نشسته است. ابوسفیان و عتبه بن ربیعه و امیه بن خلف و چند نفر دیگر از بزرگان مکه به بالش های نرم تکیه داده اند و برده ها مشغول پذیرایی از آنها هستند. داخل ظرف های بزرگی شراب و میوه های رنگانگ قرار دارد.
حارث که از ورود به جمع بزرگان مکی شگفت زده و مشعوف است بدون جلب نظر، همه جای خانۀ ابوسفیان را نگاه می کند. خانه بسیار بزرگ و زیباست و با ظروف زیبایی تزیین شده است. مجسمه های سنگیِ چند بت روی طاقچه ها خودنمایی می کند. خانه چندین پنجرۀ بزرگ دارد. تعدادی بردۀ نیمه عریان سیاه پوست کنار دیوار دست به سینه ایستاده اند. یکی از برده های ابوسفیان ظرف بزرگی از خرما می آورد و کنار میوه ها می گذارد. حارث متعجب به خرماهای درشت نگاه می کند که به رنگ سیاه مخلوط به سفید و خاکستری است. مرغوب ترین نوع خرما از منطقۀ هَجَر که فقط ثروتمندان قدرت خرید آن را دارند. ابوسفیان خرمایی برمی دارد.
– خرما یعنی تَعضُوض هَجَر…
خرما را در دهان می گذارد و با حرص و ولع آن را می جَود.
– شیرین تر از عسل…
حارث که از ورود به جمع بزرگان مکی شگفت زده و مشعوف است بدون جلب نظر، همه جای خانۀ ابوسفیان را نگاه می کند. خانه بسیار بزرگ و زیباست و با ظروف زیبایی تزیین شده است. مجسمه های سنگیِ چند بت روی طاقچه ها خودنمایی می کند. خانه چندین پنجرۀ بزرگ دارد. تعدادی بردۀ نیمه عریان سیاه پوست کنار دیوار دست به سینه ایستاده اند. یکی از برده های ابوسفیان ظرف بزرگی از خرما می آورد و کنار میوه ها می گذارد. حارث متعجب به خرماهای درشت نگاه می کند که به رنگ سیاه مخلوط به سفید و خاکستری است. مرغوب ترین نوع خرما از منطقۀ هَجَر که فقط ثروتمندان قدرت خرید آن را دارند. ابوسفیان خرمایی برمی دارد.
– خرما یعنی تَعضُوض هَجَر…
خرما را در دهان می گذارد و با حرص و ولع آن را می جَود.
– شیرین تر از عسل…
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1401
-
چاپ جاری3
-
تاریخ اولین چاپ1397
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات166
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن250
-
تاریخ ثبت اطلاعاتپنجشنبه 4 بهمن 1397
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتسهشنبه 6 تیر 1402
-
شناسه73693
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط