دو روایت از یک عکس
سال نشر : 1397
تعداد صفحات : 384
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 73924
10003022
یک جورهایی حس کنجکاوی بود یا نبود نمی دانم. دلم می خواست بعد از سی و هفت سال به کاخ سعدآباد بروم و ببینم این بار پسر رضاخن چه بلایی سرش آمده و چرا این همه نگران است و فکر می کند به آخر خط رسیده و باید جل و پلاسش را جمع کند و برود.
اما آن طور که بویش می آمد ُ این بار رفتن پسر مثل رفتن پدر دستورش از بالا نبود . گفته بودند رضاخان باید تاج و تختش را بدهد به پسرش و برود یک جای دور.
اما محمدرضا شاه توی بد مخمصه ای گیر کرده بود. شاید مجبور می شد تاج و تختی را که رضاخان با آن همه بگیر و ببند و کودتا و قلدری به دست آورده بود به دست مردمی بسپارد که داشتند انقلاب می کردند و برود پی کارش ...
اما آن طور که بویش می آمد ُ این بار رفتن پسر مثل رفتن پدر دستورش از بالا نبود . گفته بودند رضاخان باید تاج و تختش را بدهد به پسرش و برود یک جای دور.
اما محمدرضا شاه توی بد مخمصه ای گیر کرده بود. شاید مجبور می شد تاج و تختی را که رضاخان با آن همه بگیر و ببند و کودتا و قلدری به دست آورده بود به دست مردمی بسپارد که داشتند انقلاب می کردند و برود پی کارش ...
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1397
-
چاپ جاری2
-
شمارگان1250
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات384
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن362
-
تاریخ ثبت اطلاعاتسهشنبه 30 بهمن 1397
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتیکشنبه 9 آذر 1399
-
شناسه73924
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط